پیامهای حملۀ مسلحانه و قتل برادرِ مالک متروپل؛ غرم پس از غنم یا انتقام کور؟
تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۵۶۷۲۴۹
عصر ایران؛ سروش بامداد- حملۀ مسلحانه و قتل مجید عبدالباقی برادر حسین عبدالباقی - مالک و سازندۀ متروپل آبادان- حاوی چند پیام مهم است:
اول این که شاید چون دستشان به خود عبدالباقی نرسیده یا احتمالا مرگ او را باور نکردهاند -ولو تلویزیون از سردخانه و مراسم تدفین گزارش پخش کرده باشد- کسانی خواسته باشند مطمئن شوند که این خانواده هم داغدار شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دوم این که اگر برادر هم در پروژههای عبدالباقی اصلی شریک و منتفع بوده به روند رسیدگی قضایی دربارۀ زدوبندهایی که اجازه داد با مجوز 5 طبقه ساختمانی با اشکوبهای بیشتر بسازند و دوام نیاورد و فرو ریخت اعتماد نداشته و خود دست به کار شدهاند و این البته نه از منظر امنیتی نه اعتماد اجتماعی مطلقا علامت خوبی نیست.
سوم این که مجازات یک عضو خانواده به جای خود فرد، ریشه در فرهنگ سنتی و طایفهای دارد و نشان میدهد مدرنیسم، همان مدرنیته نیست و نمیتوان از یک سو بر طبل سنت کوفت و از جانب دیگر به نام مدرنیزاسیون میدان را به رانتخواران سپرد تا آدم بی ریشه ای مثل عبدالباقی با رشوه به آلاف و الوف برسد و جان مردم را به بازی بگیرد و دیگ خشم عمومی را به جوش بیاورد.
چهارم این که در عربی ضربالمثلی است با این مضمون که «من له الغنم فعیله الغرم». یعنی «غنم» و «غرم» با هم است و آن که از «غنیمت»ی برخوردار میشود باید آمادۀ پرداخت غرامت هم باشد. یا این که نوش و نیش با هم است.
طبع بشر اما این است که هنگام غنیمت به یاد موعد غرامت نیست. شاید اگر روزنامهنگار مستقلی امکان تهیۀ گزارش داشت و گواهی میداد و مردم باور میکردند متهم هم مرده جان برادر را نمیستاندند.
به خاطر میآورم که سال 78 هم این شایعه جدی بود که سعید امامی معاون سابق وزیر اطلاعات و عامل قتلهای زنجیره ای نمرده است. چندی بعد اما ژیلا بنییعقوب گزارشی بسیار خواندنی و حرفهای نوشت که حاصل چند هفته حضور و رصد سوگواران یا فاتحه خوانان قبر او در بهشتزهرا بود و مطمئن شد که همسر و بستگان سعید امامی واقعا بر آن خاک مویه میکنند به عبارت دیگر میتی در آن گور خفته است و روایت آن روزنامهنگار شایعات را خاموش کرد؛ گزارش روزنامهنگار نه روایت گزارشگر تلویزیون رسمی که در آن میکروفون به دستان به جای جلب رضایت مخاطب درصدد برآورده ساختن خواست مدیران و از دست ندادن این شغل اند و گزارش ها کاملا هدف مند است. اگر دولت روحانی بر سر کار باشد صف مرغ سوژه است و اگر دولت رییسی توزیع عادلانه مرغ. در فقرۀ اول خلق الله از گرانی مینالند و در دومی میگویند بهبه چه خوب است!
خبر ترور برادر عبدالباقی البته جای بحث و تحلیل فراوان دارد منتها عجالتا مشکل اصلی مملکت این است که زنان ایرانی چه میپوشند.
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۶۷۲۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خواهرکشی ناموسی در مشهد | قتل زن ۲۳ ساله به دست برادر ۱۷ ساله
به گزارش همشهری آنلاین، صبح روز پنجشنبه گذشته (۶ اردیبهشت) جسد زن جوانی روی تخت کالبدشکافی قرار گرفت که برای تعیین علت مرگ از بیمارستان طالقانی به پزشکی قانونی مشهد انتقال یافته بود. با آنکه آثار اقدامات درمانی خاصی روی جسد دیده نمیشد و احتمال مرگ زن ۲۳ ساله قبل از انتقال به بیمارستان وجود داشت، خانواده وی در حالی که مدعی بودند او به مرگ طبیعی جان باخته است، اصرار داشتند زودتر جسد را برای خاکسپاری تحویل بگیرند.
در همین حال دکتر رضازاده (رئیس سالن تشریح پزشکی قانونی) که به ماجرای مرگ این زن جوان مشکوک شده بود، برای بررسیهای دقیقتر در روند کالبدشکافی وارد سالن تشریح شد، اما هنوز کادر پزشکی مشغول فراهم آوردن مقدمات کالبد شکافی بودند که ناگهان رئیس سالن تشریح براساس تجربیات پزشکی خود رگههایی از جنایت را زیر گلوی زن جوان مشاهده کرد چراکه آثار بسیار ظریفی از انسداد راه تنفسی بر این فرضیه جنایی مهر تایید میزد.
لحظاتی بعد پزشک قانونی در تماس تلفنی با قاضی ویژه قتل عمد مشهد از وقوع جنایتی هولناک خبر داد که آثار انکارناپذیر آن روی تخت کالبدشکافی نمایان شده بود. بنابراین، طولی نکشید که قاضی دکتر صادق صفری به همراه گروهی از افسران کارآزموده پلیس آگاهی عازم سالن تشریح پزشکی قانونی شد و بدین ترتیب جلسه تحلیل و کارشناسی این ماجرای تکاندهنده در گوشهای از اتاق پزشکی قانونی برگزار شد.
در همین حال قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، با توجه به اصرارهای پدر ساجده برای تحویل جسد، تردیدی نداشت جنایتی خانوادگی رخ داده است و در یک دستور محرمانه از کارآگاهان خواست پدر ساجده را با دقت زیر نظر بگیرند و در صورت نیاز او را بازداشت کنند.
این اقدامات قضایی در حالی آغاز شد که سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی و سرپرست گروه کارآگاهان) فرضیه وقوع جنایت در یک اصطبل روستایی را مطرح کرد و با اشاره به وجود یک پر کاه ریز و ذرهای پشگل گوسفند روی لباسهای مقتول، به واکاوی فرضیه جنایی مذکور پرداخت.
دقایقی بعد پدر ساجده در گوشهای خلوت از ساختمان پزشکی قانونی زیر رگبار سوالات انحرافی و تخصصی قرار گرفت و ناگهان پرده از ماجرای جنایی هولناکی برداشت که توسط پسر ۱۷ سالهاش رقم خورده بود.
پدر مقتول گفت: دخترم مدتی قبل از همسرش طلاق گرفت اما حرفهای مردم و تهمتهای آنان درباره رفتارهای دخترم پایانی نداشت به گونهای که حتی دوستان پسرم او را به خاطر رفتارهای خواهرش تحقیر میکردند. به همین دلیل پسرم که حنظله نام دارد، عصبانی شده و خواهرش را در اصطبل ویلایی که در آن سرایدار هستیم به قتل رسانده است.
وی ادامه داد: البته من از ماجرا اطلاعی نداشتم. پسرم با من تماس گرفت و مرگ خواهرش را خبر داد. من هم سراسیمه خودم را به اصطبل رساندم و چون کاری از دستم ساخته نبود، پیکر بیجان او را به بیمارستان بردم، ولی چون ترسیدم این ماجرا لو برود قتل دخترم را پنهان کردم.
به دنبال اعترافات این مرد میانسال، بیدرنگ گروهی از کارآگاهان با هدایت مستقیم رئیس دایره قتل عمد آگاهی مشهد عازم روستای کورده در حاشیه جاده آسیایی مشهد - چناران شدند و نوجوان ۱۷ ساله را در حالی دستگیر کردند که کنار ویلای محل جنایت نشسته و غرق در افکار خود بود.
این نوجوان ۱۷ ساله پس از انتقال به مشهد لب به اعتراف گشود و انگیزه خود از ارتکاب قتل در اصطبل ویلای زیبا را سرزنشها و حقارتهایی دانست که از سوی برخی افراد به خاطر رفتارهای خارج از عرف خواهرش بیان میشد.
حنظله در بیان چگونگی قتل به قاضی دکتر صفری گفت: وقتی خواهرم وارد اصطبل ویلا شد، من هم درون اصطبل رفتم و در حالی که دستم را دور گردن او حلقه میزدم درباره رفتارهای نامتعارفش پرسیدم که جواب سربالا داد. من هم او را برای جلوگیری از بدنامی خفه کردم و بعد با پدرم تماس گرفتم.
تحقیقات بیشتر درباره این حکایت عجیب جنایی در حالی زیر نظر سروان منفرد (افسر پرونده) ادامه دارد که مقام قضایی از تلاشهای گسترده و به کارگیری تجربیات ارزنده پلیسی سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) و دقت نظر علمی دکتر رضازاده قدردانی کرد.
کد خبر 847338 منبع: خراسان برچسبها خبر مهم قتل - قاتل حوادث ایران